آشپزی

در این چند روز مریضی مادر یک چیز را درمورد خودم کشف کردم:هرگز آشپز خوبی نمیشوم از آنهایی میشوم که یک روز غذا بی نمک است فردا شور میشود پس فردایش روغن یادم میرود خلاصه هر روز چیزی باید کم باشد.مادر سرماخورده و روی تخت افتاده خواهر هم که به خاطر رماتیسمش فقط ! آشپزی را کنار گذاشته وظیفه آشپزی برای پنج نفر افتاد گردن من.پس از مناظرات فراوان قرار شد ماکارونی درست کنم که هم آسان است  وهم چند بار قبلا درست کرده ام.مادر هم سفارش سوپ داد.از ماجرای سوپ بگذریم ک همان اول کار به خاطر اشتباه بودن دستور غذا،مادر آمد و با آن حالش ترجیح داد غذایش را خودش بپزد.و اما ماکارونی!با کلی ژست من بلدم،من آشپزم آوردم سر سفره مادر در نگاه اول گفت روغن نریختی؟؟روغن؟؟ مگر روغن هم باید داشته باشد؟؟کم نیاوردم و سرماخوردیگیش را بهانه کردم که ضرر داردوبرایتان بد است.

غذای بعدی خورشت قیمه بود که از همان اول دستور پخت را کامل و با جزییات پرسیدم.خب این یکی بهتر شده بود برنج هم که کلا تخصص من است!خدا راشکر فردایش دانشگاه داشتم و از زیر کار دررفتم ولی حالا میدانم که خانه داری جز مشاغل سخت است واقعا سخت.

۲ لایک
۲۲ بهمن ۱۶:۲۶ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
الان تریپ تواضع برداشتی یعنی!!!؟
منم از اون ماکارونیه میخوام. ته دیگ هم داشت؟؟^__^

ته دیگ سیب زمینی :)

۲۲ بهمن ۱۹:۴۳ یه بنده خدا ... ....
سلام
من امروز تو خوابگاه غذا درست کردم  همراه غذا کتک هم خوردم :))

سلام

عوض تشکر؟؟

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین مطالب
نوانگار
تعریف شانس
جلسه دفاع
غم و شادی
2
زنگ ساعت
دو راهی
جوش هایِ لعنتیِ برنامه بهم زن
لیسانس
کنکور
پربیننده ترین مطالب
عشق خاله
شروع
2
طلسم شیرین
فرشته
آشپزی
نوانگار
13 دلیل برای اینکه
دوست یا دشمن
غیر انتخاباتی
آرشیو مطالب
پیوند ها
ساخت وبلاگ جدید در blog.ir
نرم افزار مهاجرت به blog.ir
وبلاگ رسمی شرکت بیان
صندوق بیان
پیوندهای روزانه
پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
آخرین وبلاگ های به روز شده
زندگی به سبک بیان!
ioi2017
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان