چندروزی است که چنددقیقه مانده به اذان صبح صدای زنگ ساعت قدیمی همسایه روبه رویی دیوانه ام میکند.از آن ساعت های قدیمی که زنگش مرده را زنده می کند.
اصلا نمیفهمم این زنگ برای چیست.اذان که نشده برای نماز باشد برای سحری خوردن هم خیلی دیر است شاید معنی اش این است که باید خوردن را تمام کند البته دلیلش کاملا به خودشان ربط دارد ولی وقتی یک ربع تمام زنگ میزند وکسی هم آن را قطع نمیکند،دیوانه ام میکند.روز اول که هزار تا فکر ترسناک به ذهنم رسید شاید صاحب خانه مرده اگه مرده باشد چه؟این زنگ کی قطع میشود؟کی جنازه را پیدا میکنند؟اگر حالا حالاها کسی سراغش نیاید چه؟یعنی چطور مرده؟جوان است یا پیر؟چرا تنهاست؟همسایه هایش صدای زنگ را نمیشنوند؟
ولی بالاخره قطع شد من هم بعد از چند روز به صدایش عادت کردم ولی هنوز ذهنم را درگیر کرده.
چرا اینقدر دیر قطع میکند؟دیر بیدار می شود؟مگر با این صدای بلند امکان دارد؟یا شاید جای دوری گذاشته و یک پیرمرد یا پیرزن است ولی چرا باید اینقدر دور بگذارد؟شاید هم میخواهد همه ی همسایه های دورو اطراف حتما برای نماز بیدار شوند.فقط خدا میداند و خودش.
+ عیدتونم مبارک :)